دل شکسته

متفرقه

دل شکسته

متفرقه

در سال 88 چگونه باشید

در سال 1388:


زندگی شما می‌تواند به زیبایی رویاهایتان باشد. فقط باید باور داشته باشید که می‌توانید کارهای ساده‌ای انجام دهید. در زیر لیستی از کارهایی که می‌توانید برای داشتن زندگی شادتر انجام دهید، آورده شده است. هر روز آنها را به کار بگیرید و از زندگی خود در این سال لذت ببرید..

سلامتی:

1- آب فراوان بنوشید.

2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.

3- از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.

4- بااین 3 تا E زندگی کنید: Energy (انرژی)، Enthusiasm (شور و اشتیاق)، Empathy (دلسوزی و همدلی).

5- از مدیتیشن، یوگا، نماز و دعا کمک بگیرید.

6- بیشتر بازی کنید.

7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.

8- روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.

9- 7 ساعت بخوابید.
10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید.


 

شخصیت:

11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید: شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد.

12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.

13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.

14- خیلی خود را جدی نگیرید.

15- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.

16- وقتی بیدار هستید بیشتر خیال‌پردازی کنید.

17- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.

18- گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین می‌برد.

19- زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.

20- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.

21- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.

22- بدانید که زندگی مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر می‌باشند.

23- بیشتر بخندید و لبخند بزنید.
24- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد.



جامعه:

25- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.

26- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.

27- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.

28- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.

29- سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.

30- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری می‌کنند، به شما مربوط نیست.
31- زمان بیماری شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستان شما به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.


 

زندگی:

32- کارهای مثبت انجام دهید.

33- از هر چیز غیر مفید، زشت یا ناخوشی دوری بجویید.

34- خداوند درمان‌گر هر چیزی است. (ذکر خدا شفای هر دردی است.)

35- هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است.

36- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.

37- حتی بهترین هم می‌آید.

38- همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از خداوند تشکر کنید.


39- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید.

آخرین اما نه کم‌اهمیت‌ترین:


40- لطفا این موارد را به هر کسی که دوست دارید، بگویید

کارنامه سال 87

کارنامه من در سال 87

نوروز سال 1387 همراه مادرم و برادرم محسن، به پابوس آقا علی بن موسی الرضا (ع) رفتیم و سال نو را در بارگاه ملکوتی آن بزرگوار آغاز کردیم. سفر زیارتی سیاحتی بسیار خوبی بود و بسیار خوش گذشت. در بارگاه ملکوتی آقا امام رضا(ع) از خدای خوب و مهربون و آن بزرگوار خواستم که سال 87 را سال پر خیر و برکت همراه با سلامتی و آرامش برای خودم و خانواده ام قرار دهد.

در اوایل اردیبهشت ماه بخش بین الملل که بنده در آن مشغول به کار بودم از اداره همکاری های فرهنگی و امور بین الملل سازمان جدا شد و زیر نظر روابط عمومی سازمان قرار گرفت. بنابراین در کارم جا به جایی ایجاد شد که بسیار بسیار خوشحالم کرد چون از آن محیط تنش زا نجات پیدا  

می کردم.

نیمه اردیبهشت ماه با شروع نمایشگاه کتاب به مدت یک هفته از صبح تا شب در غرفه سازمان در نمایشگاه کتاب مأمور به خدمت شدم که تجربه بسیار جالبی برایم بود.

11 تیرماه کارم را در روابط عمومی و امور بین الملل شروع کردم، خیلی خوشحال بودم که قرار بود با رئیسی جدید که نگرش مثبتی راجع به ایشان داشتم کار کنم.

26 مرداد مصادف با نیمه شعبان عروسی برادرم بود که بسیار خوش گذشت. نیمه شهریور ماه نیز ماه مبارک رمضان بود که ماه بسیار پر خیر و برکت و با فضیلتی برای خودم و خانواده ام بود. صبح های ماه مبارک از ساعت 9-8 صبح، سازمان جلسات ختم قرآن را برگزار می کرد که قرار بود به افرادی که در تمام جلسات شرکت داشته باشند به قید قرعه عازم سفر سوریه کنند. من که سال های قبل در ماه مبارک در خانه، خودم شخصاً قرآن را ختم می کردم خوشحال بودم که فرصتی دست یافته که بتونم در جمع از این ثواب فیض ببرم. در تمام روزهایی که در جلسات قرآن شرکت می کردم یه حسی بهم می گفت که من نفر اول قرعه کشی سوریه خواهم بود. خیلی دوست داشتم عازم این سفر شوم ولی متأسفانه به لحاظ مالی امکانش برایم میسر نبود، سال 86 که وضعیت مالی ام خوب بود اقدام کردم ولی قسمتم نشد، به هر حال در پایان ماه مبارک قرعه کشی انجام شد و من نفر اول شدم و قرار شد 5 نفر اول بصورت رایگان عازم این سفر شوند. 28 آبان ماه تا 4 آذرماه به همراه مادرم عازم سوریه شدیم البته قرار شد هزینه سفر مادرم بصورت قسطی هر ماه از حقوقم کم شود.

این سفر به قدری برایم جذاب و به یادماندنی بود که هنوز هم وقتی آن روزها را مرور می کنم باورم نمی شود و احساس می کنم خوابی بیش نبوده. بیش از من، مادرم از این سفر خوشحال بود و هر قدمی که در سوریه برمیداشت مرا دعا می کرد و می گفت: « دخترم امیدوارم دست به خاکستر بزنی جواهر شود، هرگز فکر نمی کردم روزی بتوانم قبر حضرت زینب(س)، رقیه و سکینه را زیارت کنم.» احساس کردم مادرم در این سفر چند سال جوانتر شده بود و خوشحال بودم که تونسته بودم مادرم رو اینقدر خوشحال کنم. این سفر نیز از برکات و الطاف خداوند و آقا امام رضا بود.

از موفقیت های دیگرم در سال 87 دریافت گواهینامه رانندگی بود. در ماه مبارک رمضان بدلیل اینکه ادارات زودتر تعطیل می شد تصمیم گرفتم در کلاس های آموزش رانندگی شرکت کنم، بنابراین بعد از ساعت اداری در کلاس رانندگی شرکت کردم و بعد از سه بار مردود شدن، سرانجام در 15 آبان ماه طلسم شکسته شد و موفق به دریافت گواهینامه رانندگی شدم. قبولی ام مصادف شد با ماشین خریدن برادرم مصطفی، خیلی خوشحال شدم مصطفی ماشین خرید، چون می تونستم از او بخوام که رانندگی را خوب خوب به من آموزش دهد. صبح روزهای تعطیل مصطفی مرا با ماشینش برای تمرین و آموزش بیرون می برد. الان چهار ماهی از دریافت گواهینامه و تمریناتم می گذرد و همچنان روزهای تعطیل با برادرم رانندگی تمرین می کنیم. ولی با اینکه رانندگی ام خوب شده، متأسفانه از رانندگی در مکان های شلوغ و پرترافیک می ترسم، می ترسم از اینکه خطی به ماشین وارد شود. امیدوارم روزی این ترس بریزد.

در بهمن ماه با تقاضایم جهت تدریس در دانشگاه علمی کاربردی موافقت شد و از هفته آخر بهمن ماه تدریس را در دانشگاه علمی کاربردی روزهای پنج شنبه شروع کردم. همیشه یکی از آرزوهایم این بود که در دانشگاه تدریس کنم و این آرزویم نیز در سال 87 به تحقق پیوست و بار دیگر لطف خداوند شامل حالم شد و موفقیتی دیگر در زندگی ام روی داد.

اواخر اسفند ماه با عیدی و پاداش و حقوقی که از سازمان گرفتم و مبلغش برایم غیر منتظره بود تونستم یکی از قرض هامو پرداخت کنم. در کل موفقیت هام در سال 87 خوب بود و تقریباً هر آنچه را که در آغاز سال نو آرزو کردم برایم میسر شد. یکی از آرزوهایی که در آغاز سال نو کردم و برآورده نشد، ازدواج بود. آرزو کردم خداوند فرد مناسبی را که واقعاً لیاقت و شایستگی مرا داشته باشد سر راهم قرار دهد ولی برآورده نشد. گاهی اوقات دوستان به من می گن تو خیلی خودخواهی ولی وقتی واقعاً صادقانه به ذات خودم رجوع می کنم می بینم، خودخواه نیستم من یک انسان پاکم که هیچ وقت بد برای دیگران نخواسته ام و نمی خواهم، اگر کاری از دستم برمیومده برای خونواده، دوستان و آشنایانم انجام دادم و از کمک به آنها دریغ نکردم، مرتکب هیچ گناه کبیره و کار حرامی نشده ام و گاهی که با خودم فکر می کنم تنها عیبم که هنوز نتونستم آن را اصلاح کنم غیبت کردن است و سعی دارم که در سال 88 این عیب بزرگ را کاملاً برطرف کنم. خلاصه اینکه به نظر خودم چون خوبم باید یه آدم خوب هم نصیبم شود. در سال 87 چند خواستگار داشتم که دو تاشون تقریباً معیارهایی را که من به دنبالش بودم داشتند ولی متأسفانه هیچکدومشون به وصلت نیانجامید. شاید قسمتم نبوده و خداوند فرد بهتری را برایم در نظر گرفته. راضی ام به رضای او.

سال 87 به لحاظ آرامش فکری نیز بد نبود البته توی محیط کار برخی دوستان کم لطف بودن و با حرفها و نیش و کنایه هاشون گاهی اوقات سوهان روح می شدن و با اعصاب و روانم بازی می کردن که من زیاد بهشون توجه نمی کردم و تحملشون می کردم که خوشبختانه تا حدی این مشکل در سال 88 برطرف شد.

اگر بخوام به کارنامه ام در سال 87 نمره دهم به خودم 18 می دهم.

عشق

Don't be afraid to love!!

Don't be afraid

To love someone

Totally and completely

Love is the most fulfilling

And beautiful feeling in the world

Don't be afraid that you will get hurt

Or that the other person

Won't love you

 

 

از عاشقی نترس !!!

نترس از اینکه عاشق شوی

با دل و جان

عشق خشنود کننده ترین

و زیباترین احساس دنیاست

نترس از دل آزرده شدن

یا اینکه طرف مقابل

به تو عشق نورزد